مکانیسم ماشه؛ تحریم یا عملیات روانی؟

ماشـه‌ای که صدایش بلندتر از گلوله است!

بازگشت تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران با «مکانیسم ماشه» در ظاهر اتفاقی بزرگ به نظر می‌رسد. اما حقیقت این است که ایران سال‌هاست با سخت‌ترین تحریم‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کند. ماشـه در عمل تغییر جدی اقتصادی ایجاد نمی‌کند؛ آنچه اثرگذار است، بار روانی و رسانه‌ای آن است.

  • صحنه اول: بازار و افکار عمومی

«اقتصاد ایران از مدت‌ها پیش با تحریم‌ها سازگار شده است».

اما خبرِ ماشه، مثل یک «آژیر خطر» عمل می‌کند: رسانه‌ها تیتر می‌زنند، بازار ارز ملتهب می‌شود، مردم دچار ترس و هجوم به خرید می‌شوند.

  • صحنه دوم: رسانه به‌مثابه ضامن ماشه

«قدرت اصلی ماشه در شورای امنیت نیست؛ در اتاق‌های خبر و شبکه‌های اجتماعی فعال می‌شود».

تحریم هنوز اعمال نشده، اما رسانه‌ها اثرش را القا می‌کنند.

«احساس شکست» به مردم تزریق می‌شود، حتی اگر واقعیت چیز دیگری باشد.

در حقیقت، ماشه یک سلاح رسانه‌ای برای مهندسی روان جامعه است، نه یک ابزار اقتصادی تازه

  • «مکانیسم ماشه؛ از شوروی تا ایران»

تحریم به‌مثابه ابزار روانی ؛ تجربه نشان داده است که تحریم‌ها همیشه بیش از آنکه اقتصاد را فلج کنند، روان جامعه را نشانه می‌گیرند. رسانه‌ها همان ماشه‌ای هستند که گلوله تحریم را شلیک می‌کنند. آمریکا و متحدانش این سازوکار را بارها علیه رقبای تمدنی خود به کار گرفته‌اند.

  • شوروی؛ نمونه تاریخی یک عملیات روانی ـ اقتصادی

تحریم غله در ۱۹۸۰

پس از حمله شوروی به افغانستان، آمریکا صادرات غلات را متوقف کرد. از نظر واقعی، شوروی توانست از دیگر کشورها جایگزین پیدا کند. اما در رسانه‌های غربی، این تحریم به‌عنوان «نشانه فروپاشی اقتصادی شوروی» بازنمایی شد. نتیجه: احساس ناامنی غذایی در جامعه شوروی، حتی بیش از تأثیر واقعی اقتصادی.

رادیوهای برون‌مرزی (Free Europe و Liberty)

ایالات متحده صدها میلیون دلار خرج کرد تا روایت رسمی دولت شوروی را بشکند. این رسانه‌ها اخبار تحریم را هر روز برجسته می‌کردند. روایت غالب این شد: «شوروی در انزواست و فروپاشی‌اش نزدیک است». شهروند شوروی، حتی اگر نان روزانه‌اش تأمین بود، در ناخودآگاه خود احساس شکست می‌کرد.

بمباران روانی ـ رسانه‌ای

هر اقدام سیاسی یا اقتصادی علیه شوروی، ده‌ها برابر در رسانه‌ها بزرگ‌نمایی می‌شد. در حالی که اقتصاد شوروی سال‌ها بر پایه برنامه‌ریزی داخلی دوام آورده بود، رسانه‌ها کاری کردند که مردم به آینده کشور خود بی‌اعتماد شوند.

ایران و تکرار همان سناریو

امروز نیز همان تکنیک در برابر ایران به کار گرفته می‌شود: مکانیسم ماشه تحریم تازه‌ای به همراه ندارد، زیرا ایران همین حالا هم تحت شدیدترین فشارهاست. اما رسانه‌های غربی و همسو در داخل، این خبر را مثل یک «بمب خبری» منتشر می‌کنند تا بازارها ملتهب و افکار عمومی مضطرب شود.

هدف نهایی: تحریک احساس ناکامی و بی‌ثباتی در جامعه، نه تغییر فوری معادلات اقتصادی.

تحلیل تمدنی : در منطق تمدن غرب، رسانه بخشی از «ماشین جنگی» است؛ تحریم و رسانه در هم تنیده‌اند تا دشمن را از درون تضعیف کنند. اما در منطق تمدن اسلامی، رسانه باید ابزاری برای تقویت حقیقت و آرامش روان جامعه باشد. قرآن می‌فرماید: «الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد، ۲۸) در برابر بمباران روانی تحریم و رسانه، یاد خدا و حقیقت‌گویی رسانه‌ای، جامعه را به ثبات و آرامش می‌رساند.

در واقع در شرایط جنگ، رسانه به یکی از اصلی‌ترین سلاح‌ها تبدیل می‌شود. اما تفاوت تمدنی دقیقاً در «نوع استفاده» از این سلاح است: تمدن غربی رسانه را برای «تحریف واقعیت» و «ساختن دروغی بزرگ» به کار می‌گیرد. اما تمدن اسلامی نگاه دیگری دارد. رسانه در نگاه اسلام، حتی در میدان جنگ، باید در خدمت «بیان حقیقت» باشد حتی اگر آن حقیقت تلخ و‌سخت باشد. «وَ قاتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ الَّذینَ یُقاتِلونَكُم وَ لا تَعتَدوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ المُعتَدینَ» (بقره، 190) یعنی حتی در جنگ نیز مرز عدالت و حقیقت نباید شکسته شود. اینجاست که تفاوت یک تمدن حقیقت‌محور با تمدنی که بر فریب و صحنه‌سازی بنا شده، آشکار می‌شود.

مکانیسم ماشه تکرار همان الگوی شوروی است: تحریم واقعی = محدود و قابل مدیریت. تحریم رسانه‌ای = بزرگ‌نمایی، القای ناامیدی و بی‌ثباتی.

نتیجه تمدنی اینجاست: غرب بر «مدیریت ترس» سرمایه‌گذاری می‌کند، اما تمدن اسلامی باید بر «مدیریت امید» تکیه کند. تنها با شفاف‌سازی رسانه‌ای و مصون‌سازی روانی جامعه است که ماشه‌های غربی خنثی خواهند شد.

منابع: قرآن کریم Heritage Foundation. The Soviet Grain Embargo. Radio Free Europe archives.

✍️احسان شفیعی

تاریخ: 02 Oct 2025
تعداد بازدید: 13